نمی دونم چرا ولی دلم می خواد مطالب وبمو خودم بنویسم، یعنی وب رو بکنم یه حالت دلنوشته
ولی دلم نمیاد چون به نظرم خودخواهانست :-| خلاصه که یه کمی با این امتحانا حالم چوله
چی بگم از دل تنگم؟ هیچی ندارم بگم الکی ادا حال بد ها رو درمیارم😂
دیشب ماه خیلی قشنگ بود... نصفه اش شبیه هندونه بود و نورانی! من عااااشق آسمون سیاه و ستاره هاشم :-]
ولی از تو شهر خیلی قشنگ معلوم نیستن باید رفت بیرون شهر
اگه به من باشه خونمو میبرم بالای کوه پیش تک درخت سبزی که روز ها و شب هاشو تنها سر می کنه
عاشق کوه هم هستم :) شیفته آسمون و مست رودخونه...
خلاصه دیشب خواب آرزو هامو دیدم :) یه تماس از آمریکا بود، راستش خیلی دلم می خواد اونجا رو ببینم
ولی فعلا از نظر خانواده غلط کردم و باید بشینم سر درس و مشقم :)
خب.. بگذریم
امروز که چت ها رو نگاه کردم یکیتون خیلی قشنگ حرف زده بودید، نمی دونم کی بود ولی هر کی بود ازت ممنونم، یه عالمه انرژی مثبت بهم دادی❤ اگه از آدمایی مثل ایشون زیاد بشه دنیا میشه گلستون، نه اونایی که بی دلیل دوست دارن گند بزنن به حال آدم، میان فحش های زشت می دن 😐
خب اینا چیزایی بودن که می خواستم بگم، شاید بعدا حذفشون کنم
از شما چ خبر؟